کد مطلب:305476 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:250

چادر نورانی و مسلمان شدن هشتاد یهودی
ابن شهر آشوب وقطب راوندی روایت كرده اند كه روزی حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام محتاج به قرض شد وچادر حضرت فاطمه علیهاالسّلام را به نزد مرد یهودی كه نامش زید بود رهن گذاشت وآن چادر از پشم بود وقدری از جوبه قرض ‍گرفت. پس یهودی آن چادر را به خانه برد ودر حجره گذاشت، چون شب شد زن یهودی به آن حجره درآمد نوری از آن چادر ساطع دید كه تمام حجره را روشن كرده بود چون زن آن حالت غریب را مشاهده كرد به نزد شوهر خود رفت و آنچه دیده بود نقل كرد، پس یهودی از استماع آن حالت در تعجب شد وفراموش كرده بود كه چادر حضرت فاطمه علیهاالسّلام در آن خانه است به سرعت شتافت وداخل آن حجره شد كه دید شعاع چادر آن خورشید فلك عِصْمت است كه مانند بَدْر مُنیر خانه را روشن كرده است، یهودی از مشاهده این حالت تعجبش زیاده شد پس ‍ یهودی وزنش به خانه خویشان خود دویدند وهشتاد نفر از ایشان را حاضر گردانیدند واز بركت شعاع چادر فاطمه علیهاالسّلام همگی به نور اسلام منوّر گردیدند. [1] .

در «قُرْب الاسناد» به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام روایت كرده است كه حضرت رسالت صلی اللّه علیه وآله وسلّم مقرر فرمود كه هرچه خدمت بیرون در باشد از آب وهیزم وامثال اینها حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام به جا آورد وهرچه خدمت اندرون خانه باشد از آسیا كردن و نان و طعام پختن و جاروب كردن و امثال اینها با حضرت فاطمه

علیهاالسّلام باشد. [2] .

وابن بابویه به سند معتبر از حضرت امام حسن علیه السّلام روایت كرده است كه آن حضرت فرمود كه در شب جمعه مادرم فاطمه علیهاالسّلام در محراب خود ایستاده ومشغول بندگی حق تعالی گردید وپیوسته در ركوع وسجود وقیام ودعا بود وتا صبح طالع شد شنیدم كه پیوسته دعا می كرد از برای مؤ منین ومؤ منات وایشان را نام می برد ودعا برای ایشان بسیار می كرد واز برای خود دعائی نمی كرد، پس گفتم: ای مادر! چرا از برای خود دعا نكردی چنانكه از برای دیگران كردی؟ فرمود: یا بُنَیَّ! الْجارُ ثُمَّ الدّار؛ ای پسرجان من! اوّل همسایه را باید رسید وآخر خود را. [3] .

ثَعْلَبی از حضرت صادق علیه السّلام روایت كرده است كه روزی حضرت رسول صلی اللّه علیه وآله وسلّم به خانه فاطمه علیهاالسّلام درآمد فاطمه را دید كه جامه پوشیده از جُلهای شتر وبه دستهای خود آسیا می گردانید و در آن حالت فرزند خود را شیر می داد، چون حضرت او را بر آن حالت مشاهده كرد آب از دیده های مباركش ‍روان شد و فرمود: ای دختر گرامی! تلخیهای

دنیا را امروز بچش برای حلاوتهای آخرت. پس فاطمه علیهاالسّلام گفت: یا رسول اللّه! حمد می كنم خدا را بر نعمتهای اووشكر می كنم خدا را بر كرامتهای او؛ پس حق تعالی این آیه را فرستاد:

(وَلَسَوْفَ یُعْطیكَ ربُّكَ فَتَرْضی)؛ [4] یعنی حق تعالی در قیامت آن قدر به تو خواهد داد كه راضی شوی. [5] .

واز حَسَن بَصْری نقل شده كه می گفت: حضرت فاطمه علیهاالسّلام عابدترین امت بود ودر عبادت حق تعالی آن قدر بر پا می ایستاد كه پاهای مباركش ورم می كرد. [6] و وقتی پیغمبر خدا صلی اللّه علیه وآله وسلّم به اوفرمود چه چیز بهتر است از برای زن؟ فاطمه علیهاالسّلام گفت: آنكه نبیند مردی را ونبیند مردی او را؛ پس حضرت نور دیده خود را به سینه چسبانید وفرمود: (ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِن بَعْضٍ [7] ) [8] .

واز «حلیه ابونُعَیْم» روایت شده كه حضرت فاطمه علیهاالسّلام آن قدر آسیا گردانید كه دستهای مباركش آبله پیدا كرد واز اثر آسیا دستهای مباركش پینه كرد. [9] .

وشیخ كلینی از حضرت صادق علیه السّلام روایت كرده كه فرمود در روی زمین گیاهی اشرف وپرمنفعت تر از «خرفه» نیست و او سبزی فاطمه علیهاالسّلام است پس فرمود: خدا لعنت كند بنی اُمیه را كه نامیدند خرفه را به بَقْلَة الحُمَقاء به جهت بغض وعداوتی كه با ما وفاطمه داشتند. [10] .


[1] «مناقب» ابن شهر آشوب 3 /387 تحقيق: دكتر بقاعي؛ «الخرائج راوندي» 2 /537.

[2] «قرب الاسناد حميري» ص 52، حديث 170.

[3] «علل الشرايع» شيخ صدوق ص 181.

[4] سوره ضحي (93)، آيه 5.

[5] «مناقب آل ابي طالب» ابن شهرآشوب 3 /390، تحقيق: دكتر بقاعي؛ «كنز العمّال» 6 /295 چاپ حيدر آباد.

[6] «بحارالانوار» 43 /76.

[7] سوره آل عمران (3)، آيه 34.

[8] «بحارالانوار» 43 /84.

[9] «حلية الاولياء» 2 /41.

[10] «الكافي» 6 /367.